بعد سیمرغ تصمیم گرفت که برود پیش خدا او فعلا 7777777777777777777777 رفته بسوی بالا و بعد از 333332 رسید پیش خدا او تمام کاری را که خدا می خواست برای خدا انجام داد.

بعد سیمرغ به خداوند مهربان گفت:(( لطفا به من کمک کن.

بعد خداوند مهربان حضرت عیسی را آورد. بعد سیمرغ از خدا تشکر کرد و با حضرت عیسی رفت.

داستان مورچه قسمت شانزدهم

داستان مورچه قسمت پانزدهم

داستان مورچه قسمت یازدهم

داستان مورچه قسمت دهم

داستان مورچه قسمت نهم

داستان مورچه قسمت هشتم

داستان مورچه قسمت ششم

خدا ,سیمرغ ,عیسی ,حضرت ,پیش ,مهربان ,بعد سیمرغ ,حضرت عیسی ,پیش خدا ,خدا او ,خداوند مهربان

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

شیراز بازاریاب تخته سیاه شهدای کرمانشاه و تیپ نبی اکرم ص باور کن عاشقم! چرت و پرت رایانه کار مطالب اینترنتی معرفی کتاب های کمک درسی عشق کتاب با تخفیف اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها fars-fridge-candy